دريافت فايل مقدمه: از زمانهاي قديم انسان از ارتباط تجارب دردناك زندگي با بروز برخي از بيماريها آگاه بوده است ، وبه نقش عوامل رواني در شروع ، تشديد و تداوم مشكلات در متون قديم اشاره شده است . تحقيقات گسترده در قرون اخير باعث توجه دقيق تر و علمي به اين موضوع گرديده و مكانيسم تاثير گذاري عوامل مذكوردربسياري از اختلالات و بيماريها آشكار نشده است . افزايش مشكلات بشر امروزي در نتيجه صنعتي شدن و تحولات سريع اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي و ... جمعيت رو به ازدياد ، رشد فزاينده جرم و جنايت ،كاهش اعتقادات و ارزشهاي سنتي و ... نهايتا باعث ايجاد ترس و فشارهاي روحي شده و بر سلامت جسماني و رواني آن تاثيرات ناگواري گذاشته است ،در عين حال با شناخت استرس و عوامل استرس زا و برگشت به ارزشهاي اعتقادي اجتماعي و يادگيري روشهاي كنترل استرس و ... مي توان استرس هاي روزمره كه جزء لاينفك زندگي آدمي است را كنترل كرد . در اين مقاله به صورت مختصر ضمن شناسايي استرسورهاي شغلي ( كار در زندان ) و تاثيرات جسماني و رواني آنها بر پرسنل بخش ، روشهاي كنترل استرس را بررسي خواهيم كرد . الف ) تعاريف غير رسمي : در سه دهه گذشته استرس يك لغت معمولي و قابل استفاده براي عموم گرديده است . در اين ديدگاه استرس اغلب به عنوان يك شاخص هميشگي از احساس ناراحتي و نارضايتي افراد به كارگرفته مي شود به عنوان مثال رئيس اداره استرس را به عنوان تنش يا ناكامي مي شناسد و يا برنامه ريز كامپيوتر آنرا مشكل درتمركز و ... مطرح مي نمايد . بديهي است كه افراد درباره استرس نگران بوده و آنرا بر اساس كار و شغل خود به نوعي متفاوت تبيين مي نمايند. ب) تعاريف رسمي : تعريفهاي رسمي استرس با آنچه در نزد عموم مطرح مي گردد تفاوت دارد . لغتنامه بين المللي وبستر( WEBSTER ) استرس را بعنوان يك حالت ناخوشايند يا عامل فيزيكي يا شيميايي يا هيجاني مي داند كه فرد در تطابق رضايتمندانه با آن شكست مي خورد و باعث تنشهاي فيزيولوژيك مي گردد كه مي تواند درايجاد بيماري سهيم باشد و ... در لغت نامه پزشكي دورلند ( DORLADN 28thed ) استرس به عنوان مجموعه واكنشهاي بيولوژيك به هرگونه محرك متناقض ( اعم از فيزيكي ، رواني ، هيجاني ، داخلي يا خارجي ) تعريف شده كه باعث از هم پاشيدگي تعادل ارگانيزم مي گردد . لذا واكنشهاي جبراني نامناسب و نامتناسب مي تواند منجر به اختلالات گردد . بطور خلاصه استرس حداقل به سه طريق عمده به كار برده شده است : (1) استرس بعنوان عامل استرس زا : استرس اغلب به عنوان يك يا چند عامل استرس زا كه باعث ايجادحالت تنش ، اضطراب يا بهم خوردن تعادل مي گردد ، مطرح گرديده بر همين اساس عوامل استرس زا از منابع خارجي ( مانند : جنگ ، درگيري ، تصادف و ... ) و يا افكارو احساسات دروني (مانند : احساس گناه ، توقعات ارضاء نشده و ... ) نشات مي گيرند . (2) استرس به عنوان ناراحتي : استرس ممكن است به احساس نگراني ، تنش يا اضطراب دروني ايجاد شده توسط عوامل استرس زا اطلاق شود . لذا وضعيت شناختي فرد عامل مهمي در تشخيص استرس قلمداد شده و چنانچه يك عامل باعث نگراني و تشويش گردد به آن استرس اطلاق ميگردد. (3) استرس به عنوان يك پاسخ بيولوژيكي : بعضي از دانشمندان و پزشكان به اثرات بيولوژيكي كه استرس ايجاد مي نمايد توجه كرده اند ، لذا وجود استرس در صورت مشاهده پاسخهاي قابل پيش بيني در ضربان قلب ، فشار خون ، هورمونها ، تغيير در سيستم ايمني و ساير پارامترهاي فيزيولوژيكي محقق مي گردد . در عين حال بايستي توجه كرد كه سنجش و ثبت تغييرات بيولوژيكي ايجاد شده توسط استرس خصوصا در حالت استرس مزمن كاري مشكل است و از طرفي ممكن است به علت تطابق فيزولوژيكي اين علائم تغيير پيدا نمايد . 1- فيزيكي ، هيجاني يا هر دو 2- ناگهاني ، مزمن يا هر دو 3- تك عامل يا چند عاملي 4- از گذشته ، زمان حال يا آينده 5- انكار شده اعتراف شده 6- هوشيار يا نا هوشيار 7- خفيف ، متوسط يا شديد بطور كلي استرس پاسخ فيزولوژيكي ، هيجاني و روانشناختي به تقاضاها و استرسورها مي باشد كه بر اساس نقش آن در برهم زدن تعادل و هماهنگي قابل بررسي مي باشد .تقسيم بنديهاي متعددي از عوامل استرس زا ارائه شده است به عنوان مثال عوامل مذكور مي توانند به صورت زير دسته بندي شوند : مقياس اندازه گيري تطابق مجدد اجتماعي ( SRRS) كه توسط هلمزوراهه ( 1967 ) ساخته شده است به شناسايي و درجه بندي حوادث استرس زاي روزانه كمك مي نمايد( جدول شماره 1 ) . در اين مقياس حوادث استرس زا ليست شده و يك نمره به هر كدام از حوادث اختصاص يافته است ، با توجه به نمره نهايي فرد كه نشان دهنده ميزان استرس مي باشد ، آمادگي وي براي ابتلا به بيماريهاي عمده و خفيف پيش بيني مي گردد . چون مقياس مذكور عليرغم وجود استرسورها و روشهاي تطابق مختلف براي همه سنين يكسان به كار برده مي شود و توجهي به گذشته فرهنگي و اجتماعي و شخصيت فرد ندارد توسط بعضي از محققان مورد انتقاد واقع شده است ( تورسون 1986، باكر 1985 ) . جدول: مقياس اندازه گيري تطابق مجدد اجتماعي
علل استرسهاس شغلي : استرسورهايي كه در محيط كار با آنها مواجه مي شويم توسط خصوصيات ويژه فرد مانند شخصيت ، سيستم ارزشي ، سلامت ، جهت گيري اهداف ، سابقه تحصيلي و ادراكهاي موقعيت شغل تعديل و يا تشديد مي گردد . مهمترين استرسهاي شغلي در ارتباط با زمينه هاي زير مي باشد : 1- استرسورهاي فيزيكي در محيط كار : نور ، صدا ، دما 2- خصوصيات ويژه شغل : سخت بودن كار ، سردرگمي در وظايف ، تعارض در نقش ، مسئوليت كم يا خيلي زياد ، تغيير در وظايف حاصل از محدوديتهاي زماني . 3- فشارهاي گروه و همكاران : هنجارهاي گروه ، عدم همبستگي با گروه ، كاهش حمايت گروه . 4- سطح سازماني مديريت : مديريت ضعيف ، ضعف ساختاري ، حمايت ضعيف رئيس ، كاغذ بازي . 5- وجوه كار : اميدهاي اوليه مربوط به كار ، توقعات و انتظارات بعدي ، نگرانيهاي مربوط به بازنشستگي . 6- زندگي خارج از محيط كار : زندگي خانوادگي ، ازدواج ، درگيريها و گرفتاريهاي اجتماعي ، مشكلات ريالي ، دوستان خارج از محيط كار . ملاحظات كلي در كنترل استرسهاي شغلي : مديران ضمن درك علل عمده استرسهاي كار ( احساس بي ياوري و نامطمئن بودن ) لازم است كه كارمندان را براي تصميم گيري در حيطه كار خود تقويت نمايند ، به آنها در انجام صحيح وظايف اعتمادكرده و اجازه درك موقعيت خودشان را بدهند . رعايت موارد ذيل در كاهش استرسهاي عمده پرسنل بخش مؤثر مي باشد : 1- در جهت افزايش عزت نفس پرسنل بخش اقدامات عملي انجام دهيد . 2- به آنها اجازه دهيد كه بدانند داراي ارزش هستند . 3- وظايف انها را به منظور اجتناب از حالت دلمردگي ، كاهش بهره وري استرس جذاب و متنوع نمائيد و همين گونه به تنوع محيط كاري توجه نمائيد . 4- برنامه هاي كا ري قابل انعطاف طرح ريزي نمائيد . 5- مديريت مشاركتي را ارتقاء دهيد . 6- از پاداش هاي حين كار استفاده كنيد . 7- اساس يك تيم كاري و منسجم را پايه ريزي نمائيد . 8- در برنامه هاي توسعه و گسترش توانايهاي پرسنل مشاركت فعال نمائيد . 9- پرسنل را با نحوه پرداخت ، ميزان مزايا و ارتقاءشغلي آشنا كنيد . 10- كارمندان زير دست را تحت حمايت اجتماعي قرار دهيد. پرسنل بخش به مظور مقابله و كنترل بيشتر استرس لازم دارند: *استرس را بر اساس ادراك چيزهايي كه تهديد كننده هستند شناسايي كرده و درك نمايند كه قدرت تغيير اين ادراك را دارند . * به شغل به عنوان يك ماموريت نگاه كرده وتعهد و اعتقاد به كار را گسترش دهند . * مهارتهاي شغلي اضافي را گسترش دهد مانند كتاب خواندن، شركت در سمينارها ، دوره هاي ضمن خدمت را طي نمودن .كارمند هر چه در شغل شايسته تر گردد احساس كنترل بيشتري بر آن خواهد نمود . * از كمال گرايي اجتناب نموده و براي عمل به بهترين شكل در حد توان اقدام نمايد . چنانچه استرس ادامه يابد و با روشمناسبي كنترل نگردد باعث ايجاد وضعيتي مي گردد كه تحت عنوان سندرم فرسودگي روانيمطرح مي شود . اين سندرم در طي دو مرحله اوليه و نهايي اتفاق مي افتد و باعثايجادمشكلاتي در سطوح عملكرد شغلي ، وضعيت طبي ، مشكلات رفتاري ، مصرف مواد وخطاهاي شناختي مي گردد . علائم سندرم فرسودگي در جدول شماره سه منعكس شده است. روشهاي كنترل استرس: انسانها به اشكال مختلف با تعارضات ، مشكلات ، خطرات و نااميدي خويش برخورد مي نمايند و از شيوه هاي متعدد كنترل استرس استفاده مي نمايند اين روشها عمدتا بر كاهش اضطراب و برانگيختگي جسماني متمركز شده اند . و لازم است كه درمانگران با گستره اي از اين استراتژيها آشنايي داشته تا بتوانند به نحوه مطلوبي از تكنيكهاي فردي و اجتماعي كنترل استرس استفاده نمايند . لازاروس ( 1991 ) و فالكمن ( 1984 ) به دو نوع از پاسخهاي رويارويي با استرس اشاره كرده اند : 1- رويارويي متمركز بر مشكل كه به سمت منبع استرس جهت گيري شده است . 2- رويارويي متمركز بر هيجان كه به سمت واكنش شخصي فرد نسبت به استرس معطوف مي شود . بطور كلي براي كنترل استرس مي توانيم از استراتژيهاي زير استفاده نمائيم . استفاده از چند روش به صورت تركيبي باعث افزايش كارايي درمان مي گردد : 1- استراتژيهاي فردي : در برگيرنده چندين روش فردي كنترل استرس مي باشد و آنها عبارتند از : الف ) مقابله مستقيم ( يا مقابله متمركز بر مسئله ) كه در اين روش فرد به صورت مستقيم مشكل موجود را مورد هدف قرار داده و تلاش براي بر طرف كردن آن مي نمايد . ايجاد تغييرات در محيط و يادگيري مهارتها توسط فرد باعث كاهش استرس و افزايش عزت نفس او مي گردد. ب) مقابله غير مستقيم ( يا مقابله رفتاري ) : در اين روش به عوض تغيير دادن نياز و تقاضاي فردي بر نحوه صحيح كسب آن نياز تاكيد مي شود . (وقتي روشهاي مستقيم مقابله ناممكن يا نا متناسب است ).مقابله غير مستقيم مي تواند به پاسخهاي سازگارانه مانند برنامه هاي اصلاح رفتار ، بازسازي شناختي ، و ... كمك نمايد . ج) مقابله جبراني : اين شيوه در برگيرنده استرسهايي است كه از اثرات استرس مي كاهد مانند ورزش كردن ، ايجاد سرگرمي و .. كه همراه با ساير روشها در كنترل استرس نقش دارند . د) كنترل استرس با استفاده از دارو ، الكل ، مواد مخدر ، خوردن و ... : استفاده از مواد ممكن است به صورت موقت باعث كاهش استرس گردد ولي در دراز مدت اثرات زيانباري دارد . 2- حمايتهاي اجتماعي : زمانيكه يك فرد در معرض استرس قرار ميگيرد بسته به ميزان حمايت اجتماعي به استرس واكنش نشان مي دهد . افراد در هنگام استرس مي توانند از تجارب يكديگر ( يادگيري شيوه هاي مقابله اي ديگران ، تشويق شدن توسط آنها ومورد حمايت قرار گرفتن ) استفاده كرده و به نحوه مطلوب استرس ها را كنترل نمايند .
3- تكنيكهاي روانشناختي : با توجه به خصوصيات ويژه شخصيتي در تكنيكهاي روانشناختي تاكيد عمده بر علائم جسماني استرس و كنترل منبع از طريق آموزش و يادگيري شيوه هاي مقابله اي جديد است . آرامش تدريجي عضلات ، آموزش اتوژنيك |
- بازدید: 16664